مخاطب خاصم
که نگاهم به دنبال کسی نیست❤️
و این را هزاران بار فریاد میزنم❤️
که هیچ کسی به چشمانم نمی آید❤️
و هیچ نگاهی دلم را نمی لرزاند❤️
تنها یک نفر است که مانند گنجینهای گرانبها در دلم جای گرفته
انسان که سهل است، وجودش را به دنیا هم نمیدهم.❤️
❤️این پست مخاطب خاص داره .❤️
❤️هموني که نفسم به نفسش وصله و بودنش بهم انگیزه زندگی داد.❤️
دامپزشکی یا پزشکی
من از پیشرفت کسی بدم نمیاد،ولی خوشم نمیاد ازم بپرسن که معدل نهاییت چند بوده،بعد از اون کمتر باشم،بعد باباش پز بده بهم.از باباش متنفرم.
بعد گفتم که من اصلا پزشکی دوست ندارم و دامپزشکی رو دوست دارم.مامانم گفت اگه میدونستیم که پزشکی قبول نمیشی این همه واست هزینه نمیکردیم!!!!
فاطمه بره پزشکی بخونه اونوقت تو دام پزشکی بخونی? من بهم بر میخوره!!!
گفتم من حرف مردم برام مهم نیست و من دنبال علاقه م میرم.از بچگی به پزشکی علاقه نداشتم و الان هم ندارم،از محیط بیمارستان هم متنفرم!
مامانمم گفت که آره برو دنبال گاوو و گوساله!
بعد گفت اصلا تو پزشکی قبول نمیشی اگه قبول بشی پزشکی میخونی.گفتم ن بخدا اگرم قبول بشم من دامپزشکی تهران رو فقط میخوام.
بعضی وقتا هم که دکترای بد جنس رو میبینم میگم ای کاش منم دکتر میشدم و اینجوری نبودم.ای کاش منم دکتر بودم که مریضای فقیر رو رایگان ویزیت میکردم.
اگه دکتر بشم بهتر میتونم دینم رو ترویج بدم،حرفام بیشتر تاثیر داره رو مردم تا اینکه دامپزشک بشم.
وقتی تو بیمارستان دکتر و پرستار اینارو میبینم که انگار از دماغ فیل افتادن،با مریضاشون یه کلام حرف نمیزنن،(به قول کوردی خودمون:ناو چاویان نانو دوی هفت مال اوره=یعنی اخمشون رزق و روزی هفت خونه رو میبره !!)خیلی حالم گرفته میشه،میگم اگه من دکتر بشم هیچوقت اینجوری رفتار نمیکنم
شاید دکتر بشم ولی حتما دوره دامپزشکی هم میرم
در هر صورت من دامپزشکی رو ول نمیکنم،چون از بچگی عاشششق حیونام.حیونا خیلی با وفان،خیلی خوبن.از خیلی آدما شعورشون بیشتره،ازشون نمیترسم،حتی از شیر هم نمیترسم.دوسشون دارم
زبان فارسی
خاک تو سرت دلدرد
خیلی خری
ساعت 4:11
هنوز 9 درسم مونده
ولی 4درس املا س راحته
فک کنم زبان فارسی هم باید 18 بگیرم دوباره
وای نه...
کاش امروز انقد نمیخوابیدم
هی گفتم آسونه آسونه
زود میخونم
هیییی خدااا،چرا من اینجوری شدم?
من دیگه اون دختر درسخون و نمره خوب قبلنا نیستم :-(
واقعا ک برای خودم متاسفم
واقعا ک
بعد از امتحان نوشت:
19.5یا 19.25 میشم،هوراااااااا اخرش یه نمره بالای 19 گرفتم هوراااا :-D
تصمیم قطعی
6روز مونده به امتحانا.من هنوز درسامو نخوندم.
باید این 6روزو بکوب بخونم.اینبار دیگه تصمیمم قطعیه.فردا ساعت7صبح شروع میکنم.
خداجونم کمکم کن
سنگ قبر خوشکلم
بر سنگ قبر من بنویسـید خسته بود
اهــل زمین نبود نـمازش شــکســته بود
بر سنگ قبر من بنویسید شیشه بود
تـنها از این نظر که سـراپا شـکســته بود
بر سنگ قبر من بنویســـــــید پاک بود
چشمان او که دائما از اشک شسـته بود
بر سنگ قبر من بنویســید این درخت
عمری برای هر تبر و تیشه، دســــته بود
بر سنگ قبر من بنویســــــید کل عمرش
پشت دری که باز نمی شد نشسته بود
سنگ قبر خوشکلم
بر سنگ قبر من بنویسـید خسته بود
اهــل زمین نبود نـمازش شــکســته بود
بر سنگ قبر من بنویسید شیشه بود
تـنها از این نظر که سـراپا شـکســته بود
بر سنگ قبر من بنویســـــــید پاک بود
چشمان او که دائما از اشک شسـته بود
بر سنگ قبر من بنویســید این درخت
عمری برای هر تبر و تیشه، دســــته بود
بر سنگ قبر من بنویســــــید کل عمرش
پشت دری که باز نمی شد نشسته بود
خدایا شکرت
ولی به توانایی های خودم ایمان دارم...
ایمان دارم که اگه حتی توی فرجه امتحانا منظم درس بخونم و وقت تلف نکنم میتونم همه ی درسا رو خوب بخونم
میخوام که از فردا تا اخر امتحانا هر روز صبح ساعت 8کتابخونه باشم تا 7شب.وقتی اومدم خونه تا 9:30استراحت کنم بعدش دوباره درس بخونم تا 12.اگه بتونم این برنامه رو عملی کنم خیلی عالی میشه.خداجونم خودت میدونی که هدف هام از درس خوندن چقد پاکه،خودت به درس خوندنم برکت بده و کمکم کن
خدای عزیزم از اینکه تا الان هیچ مشکل جدی تو خانواده مون نبوده و شرایط درس خوندنم خوب بوده خیلی ممنونتم.انشالا که هیچوقتم هیچ مشکلی پیش نیاد،نه واسه من،نه هیچ کس دیگه ای.
+پذیرایی امروز از خودم!!
انقد چیزای مختلف خوردم که در تعجبم چجوری مسموم نشدم.
تازه اینا یک چهارمشه خخخ
+درس خواندن من است دیگر...
زیست است دیگر...
ماژیک های رنگی است دیگر...
عشق درس خواندن است دیگر...
روزهای امتحان است دیگر...
گوشی عزیزم
کی بود که تو تنهاییام مرحمم میشد?
اگه گوشیم نبود با چی حالمو خوب میکردم?
اگه گوشیم نبود کی دردامو یادم میبرد?
گوشیمو از همه بیشتر دوست دارم
ولی بعضی وقتا میخوام از خودم بگیرمش!
نه اینکارو نمیکنم
گوشیم از همه برای من بهتره :-)
ممنونم که هستی گوشی عزیزم
دوستت دارم
از همه بهتری :-)
فقط به حرفام گوش میدی
درسته دست نداری اشکامو پاک کنی
ولی تو ناراحتم نمیکنی
وقتی گریه میکنم اشکام میریزه روت ولی هیچی نمیگی
فقط گوش میکنی
مثل بعضیا نیستی
بعضیا اصلا براشون مهم نیست کسی گریه کنه
وقتی کسی گریه میکنه بهش فوش میدن!
آره عزیز دلم
هیچوقت تنهام نزار
من بی تو نمیتونم!
گوشی عزیزم
کی بود که تو تنهاییام مرحمم میشد?
اگه گوشیم نبود با چی حالمو خوب میکردم?
اگه گوشیم نبود کی دردامو یادم میبرد?
گوشیمو از همه بیشتر دوست دارم
ولی بعضی وقتا میخوام از خودم بگیرمش!
نه اینکارو نمیکنم
گوشیم از همه برای من بهتره :-)
ممنونم که هستی گوشی عزیزم
دوستت دارم
از همه بهتری :-)
فقط به حرفام گوش میدی
درسته دست نداری اشکامو پاک کنی
ولی تو ناراحتم نمیکنی
وقتی گریه میکنم اشکام میریزه روت ولی هیچی نمیگی
فقط گوش میکنی
مثل بعضیا نیستی
بعضیا اصلا براشون مهم نیست کسی گریه کنه
وقتی کسی گریه میکنه بهش فوش میدن!
آره عزیز دلم
هیچوقت تنهام نزار
من بی تو نمیتونم!
زهرایی
بعدش میخواستم با شینا برم کافه،بعد اون گفت من با دوستام میرم ! اصلا یه تعارفم به من نکرد که توم بیا.منم با سارا رفتم،من آب هویج بستنی و کیک آوردم اونم طالبی بستنی،من حساب کردم.
بعد تو محوطه ش نشستیم که درخت و اینا داشت با مرغ مینا،صدای مرغ مینا واقعا خیلی قشنگه.بعد یهو یه پی پی اومد رو میزمون!! نزدیک بود بریزه تو بستنی مون خخخ
بعدش اومدیم که با اتوبوس بیایم خونه،اتوبوس نبود ما هم حوصله نداشتیم وایسم تا بیاد،یهو تا چشم باز کردم سارا یه ماشین شخصی گرفت! مرده معتاد بود فک کنم،خیییلییی سیاهو لاغر بود،داشتم سکته میکردم تا رسیدیم خونه.بعد به پردیس میگفت پدریس !
انقققد خندیدم با سارا
بعد من میخواستم به زهرا جونی زنگ بزنم شارژ نداشتم،گفتم میرم خونه با تلفن خونه زنگ میزنم،اومدم خونه دیدم کلید ندارم کسی هم خونه نیس
دیگه رفتم آرایشگاه یکم اعمال زیبا سازی انجام دادم خخخ
یه دختر پسر کوچولو دوقلو اونجا بودن،اسمشون هیرا و نیها بود((من از راهنمایی تصمیم داشتم اسم دخترم رو بزارم هیرا،بعدش امساا فهمیدم که هیرا اسم پسره و کوردی هم هست،اون اسم دختر هیری هستش با تلفظ هیرا به معنی گل شب بو و عربی هستش،خلاصه تصمیم داشتم که اولین بچه م اگه پسر بود بزارم هیرا اگه دختر بود هیری خخخ،ولی فک نکنم پایدار باشه این تصمیمم چون تکراری شده از بس شنیدم! ,ولی ای کاش منم یه دوقلو بیارم در عاینده،چی میشه خدایا چی میشه ))خیییلی ناز بودن،دلم ضعف رفته بود واسشون،خدا حفظشون کنه انشالا.
تو راه برگشت زهرایی زنگ زد،یکم حرف زدیم،کم حرف زدیم بعدا خودم شارژ میخرم بیشتر باهم حرف بزنیم
چقد آروم بودی
بهت نمیومد انقد آروم باشی
+تو راه یه بچه گربه خیلی کوچیک دیدم که هنوز یه چشمش باز نشده بود.مامانش ولش کرده بود یا گمش کرده بود نمیدونم.داشتم دق میکردم،خیلی کوچیک بود به زور راه میرفت.هیچ کاری از دستم بر نمیومد،نمیتونستم بیارمش خونه خلاصه چن تا بچه اونجا بودن بهشون گفتم مواظبش باشین و اومدم خونه.تو حیاط چن تا بچه داشتن یه بچه گنجیشک رو اذیت میکردن،اونم انقد کوچیک بود که هنوز نمیتونست پرواز کنه.دنبالش کردن تا رفت زیر ماشین تو لاستیک،نگاش کردم ،عییینن این پرنده تو تامو جری که وقتی دنبالش میکنن قلبش بوم بوم میزنه میاد بیرون،قلبش همینجوری بالا پایین میکرد.عزیززززممممم،دیگه باز نتونستم هیچ کاری بکنم چون رفته بود تو لاستیک ماشین.اونم ول کردم اومدم خونه.
ای کاش من دامپزشک بشم،اگه دامپزشک بشم نمیذارم هیچ پرنده و حیوونی زجر بکشه،یا همینجوری الکی بمیره :-(
چرا
واقعا نمیدونم دلیلش چیه
شاید دوستای درس نخون
شاید نت
شاید گوشی
شاید استرس که باعث میشه همش بخوابم
خیلی حالم گرفته
ای کاش امتحانامو خوب میدادم
ای کاش میتونستم مثل آدم درس بخونم
از این بدم میاد که همه میگن خوبه خوبه،معدلت 18.5هم بشه خوبه.ولی بخدا خوب نیست واسه من عیبه عاره.
از اول ابتدایی مثل خر درس خوندم
این ترم رو فقط درس نخوندم که باید میخوندم
هیییی
ادبیات
میدونم باید یه 15دیگه بگیرم
فک کنم کار از 18گذشته!
جدیدا 15میگیرم!
ههههه
تنبل و بی عرضه و خوابلو تر از من هم هست مگه?
فقط یه شعر حفظی رو نخوندم دقیقا 1.25ازش اومده بودیعنی انقدر شانس دارم ها!
کل شعر رو رو ساق پام نوشته بودم که تقلب کنم
ولی هرکاری کردم هرچی زور زدم جرات تقلب نداشتم
گفتم یهو میفهمن برگه م صفر میشه حالا بیا و درستش کن
خواستم برم دستشویی ساق پامو نگا کنم ولی بازم چون رو دستم تقلب بود ،ترسیدم دستمو نگا کنن خخخ
خلاصه که بیخیالش شدم
حالا اگه خیلییییی خوب و دست بالا بگیرم 19
اگرم دست پایین بگریم که 17-18
ادبیات
میدونم باید یه 15دیگه بگیرم
فک کنم کار از 18گذشته!
جدیدا 15میگیرم!
ههههه
تنبل و بی عرضه و خوابلو تر از من هم هست مگه?
فقط یه شعر حفظی رو نخوندم دقیقا 1.25ازش اومده بودیعنی انقدر شانس دارم ها!
کل شعر رو رو ساق پام نوشته بودم که تقلب کنم
ولی هرکاری کردم هرچی زور زدم جرات تقلب نداشتم
گفتم یهو میفهمن برگه م صفر میشه حالا بیا و درستش کن
خواستم برم دستشویی ساق پامو نگا کنم ولی بازم چون رو دستم تقلب بود ،ترسیدم دستمو نگا کنن خخخ
خلاصه که بیخیالش شدم
حالا اگه خیلییییی خوب و دست بالا بگیرم 19
اگرم دست پایین بگریم که 17-18
ادبیات
میدونم باید یه 15دیگه بگیرم
فک کنم کار از 18گذشته!
جدیدا 15میگیرم!
ههههه
تنبل و بی عرضه و خوابلو تر از من هم هست مگه?
فقط یه شعر حفظی رو نخوندم دقیقا 1.25ازش اومده بودیعنی انقدر شانس دارم ها!
کل شعر رو رو ساق پام نوشته بودم که تقلب کنم
ولی هرکاری کردم هرچی زور زدم جرات تقلب نداشتم
گفتم یهو میفهمن برگه م صفر میشه حالا بیا و درستش کن
خواستم برم دستشویی ساق پامو نگا کنم ولی بازم چون رو دستم تقلب بود ،ترسیدم دستمو نگا کنن خخخ
خلاصه که بیخیالش شدم
حالا اگه خیلییییی خوب و دست بالا بگیرم 19
اگرم دست پایین بگریم که 17-18
دینی و زمین
18.5تا19میگیرم.
امتحان بعدی دینی....
میخواستم امشب چهار درس بخونم،ولی خودمو کشتم به 2درس نرسید
نمیدونم چرا اینجوریم
ولی صب زود میخوام بیدار شم
ایشلا ک بتونم خوب بخونم
اینجا
حتی اهنگ هامم حذف کردم فقط چند تاش مونده.
دیگه بجز اینجا جای دیگه ندارم ک برم،روزی صد بار میام،خودم میدونم کسی برام کامنت نمیزاره و برام هم مهم نیست،ولی همینکه روزی صد بار میام خودش اعصابمو خورد میکنه.خیلی وقتمو میگیره.
کاش وای فای نداشتیم،اینجوری خودمم بسته نمیخریدم و راحت میشدم.ولی چون نت هست،وسوسه میشم همش
دینی
نمیدونم چیکار کردم واقعااا نمیدونم
خاک تو سرم
12درسم مونده
فک کنم باید دوباره تا صب بیدار بمونم
هیییی خدا
مردم دو سه دور کتابو میخونن
اونوقت من به زووور میرسم که یه دور کامل بخونم
تازه نافص هم میخونمش
خاااکککک تو سرممم
+ساعت 4صب نوشت:
خدایا،خودت میدونی اینبار خداییش تلاشمو کردم
میخوام یه امتحانم که شده بیست بگیرم
توروخدا کمکم کن
فقط کمکم کن که نخوابم !
بقیه ش حله
ولی خوابم میاد...
+ساعت 5:48نوشت:
الان تمومش کردم!
هرچند که پیام آیات رو نخوندم
سوالای اخر کتابو هم نخوندم
خودم در تعجبم که زیاد خوابم نمیاد
فعلا میخونم....
+بعد از امتحان نوشت:
دوباره بین 19و18میشم.هه
دینی
نمیدونم چیکار کردم واقعااا نمیدونم
خاک تو سرم
12درسم مونده
فک کنم باید دوباره تا صب بیدار بمونم
هیییی خدا
مردم دو سه دور کتابو میخونن
اونوقت من به زووور میرسم که یه دور کامل بخونم
تازه نافص هم میخونمش
خاااکککک تو سرممم
+ساعت 4صب نوشت:
خدایا،خودت میدونی اینبار خداییش تلاشمو کردم
میخوام یه امتحانم که شده بیست بگیرم
توروخدا کمکم کن
فقط کمکم کن که نخوابم !
بقیه ش حله
ولی خوابم میاد...
+ساعت 5:48نوشت:
الان تمومش کردم!
هرچند که پیام آیات رو نخوندم
سوالای اخر کتابو هم نخوندم
خودم در تعجبم که زیاد خوابم نمیاد
فعلا میخونم....
+بعد از امتحان نوشت:
دوباره بین 19و18میشم.هه
اعصابم خوردهههههه
مهمونی که از وقتی خونمون این شهره نیومدن خونمون
الان یهو به سرشون زده بیان
ایخدااااااا من خودم به زور بندم واسه درس خوندن
همش پشت سر هم داره اتفاقایی میفته که نتونم درس بخونم.
چرا یه ذره درک ندارن که من امتحان دارم?
چرا نمیفهمن نهایی دارم
فک کردن همه مثل دختر خودشونه
اه
حذف شد
یه ساعت داشتم جواب میدادم کامنتا رو
زهرا جونی اون پست مادر رو هم حذف کردم خیلی چرت و پرت نوشته بودم خدایش
الان ساعت 10شب هستش،من ساعت 2ظهر خوابیدم الان بیدار شدم!
البته این برنامه ی هر روز بعد امتحانمه
وقتی میخوابم بیییهووووششش میشماا،اصلا جنازه! هیچکس نمیتونه بیدارم کنه هیچکس
اعصابم خوردهههههه
مهمونی که از وقتی خونمون این شهره نیومدن خونمون
الان یهو به سرشون زده بیان
ایخدااااااا من خودم به زور بندم واسه درس خوندن
همش پشت سر هم داره اتفاقایی میفته که نتونم درس بخونم.
چرا یه ذره درک ندارن که من امتحان دارم?
چرا نمیفهمن نهایی دارم
فک کردن همه مثل دختر خودشونه
اه
دینی
نمیدونم چیکار کردم واقعااا نمیدونم
خاک تو سرم
12درسم مونده
فک کنم باید دوباره تا صب بیدار بمونم
هیییی خدا
مردم دو سه دور کتابو میخونن
اونوقت من به زووور میرسم که یه دور کامل بخونم
تازه نافص هم میخونمش
خاااکککک تو سرممم
+ساعت 4صب نوشت:
خدایا،خودت میدونی اینبار خداییش تلاشمو کردم
میخوام یه امتحانم که شده بیست بگیرم
توروخدا کمکم کن
فقط کمکم کن که نخوابم !
بقیه ش حله
ولی خوابم میاد...
فیزیک
ساعت 2:26: دارم فصل 4رو تموم میکنم،ولی میخوام تا یه ساعت دیگه روش بمونم و دورش کنم.چون اشکال دارم توش.بعد ساعت 4بقیه ی اونایی رو که نخوندم میخونم تا 6واینا،بعدشم دور میکنم تا 7.خوبه ن?
عاشق برنامه ریزی های خودمم هاااا،واسه هر امتحانی چهل بار برنامه ریزی میکنم،اولش میخواستم تا 12شب کلا تمومش کنم(پریروز این برنامه رو چیدم) بعدش دیدم نمیشه،گفتم تا 3تمومش میکنم!
الانم که میخوام انننشششااا ااااالللههه تا 7تمومش کنم خخخ
از این به بعد دیگه برنامه ریزی مو از اول میگم تا 7صب میشینم،اینجوری بهتره.
خیلی پام یخ زده،دماش رسیده به صفر درجه سانتی گراد،یا 273درجه کلوین خخ.
خدایا میخوام فیزیکو خوب بدم،کمکم کن اگه برسم بخونمو و دورش کنم حتما خوب میدم
+ساعت 12:40خوابیدم تا 1,تو خواب داشتم میخندیدم،از اون خنده های ته دل که آدم نفسش قطع میشه دیگه،از اونا که دیگه شش آدم داره در میاد از تو دهنش،حتی تو خواب به خودم میگفتم چقد دلم واسه این خنده ها تنگ بود!
هییی،هرکی ندونه فک میکنه یه پیرزنه 100ساله م که اینجوری دارم مینویسم،یه دختر 17ساله که نباید اینجوری باشه...
امتحان لعنتی،تصمیمای مهم!
سر امتحان همش داشتم به اتفاقای دیروز فکر میکردم
به حرفام
به شما
به مامان بابام
نمیتونستم حواسمو جمع کنم
ولی هیی،بد نبود.شایدم بد بود،هنوز کلید نیومده
ولی هرچی بشه به درک سیاه
تصمیم گرفتم از این به بعد هیچکس برام مهم نباشه
تو ناراحتیام با هیچکی حرف نزنم
فکر میکردم مامانو بابام....
هی
بیخیال
دیگه به اونا هم تکیه نمیکنم
دیگه به هیشکی تکیه نمیکنم
فقط خودم و خودم
هیچوقت تا اخر عمرم جلو کسی گریه نمیکنم
اگه تو تنهاییم بمیرم با کسی درد دل نمیکنم
وقتی مامانو بابای آدم درکش نکن،کسه دیگه ای میتونه درک کنه?
با تموم وجودم دلم میخواد بمیرم
زندگیم زهر شده
زندگی بقیه رو هم زهر کردم
کاش هیچوقت نبودم
کاش
امتحان لعنتی،تصمیمای مهم!
سر امتحان همش داشتم به اتفاقای دیروز فکر میکردم
به حرفام
به شما
به مامان بابام
نمیتونستم حواسمو جمع کنم
ولی هیی،بد نبود.شایدم بد بود،هنوز کلید نیومده
ولی هرچی بشه به درک سیاه
تصمیم گرفتم از این به بعد هیچکس برام مهم نباشه
تو ناراحتیام با هیچکی حرف نزنم
فکر میکردم مامانو بابام....
هی
بیخیال
دیگه به اونا هم تکیه نمیکنم
دیگه به هیشکی تکیه نمیکنم
فقط خودم و خودم
هیچوقت تا اخر عمرم جلو کسی گریه نمیکنم
اگه تو تنهاییم بمیرم با کسی درد دل نمیکنم
وقتی مامانو بابای آدم درکش نکن،کسه دیگه ای میتونه درک کنه?
با تموم وجودم دلم میخواد بمیرم
زندگیم زهر شده
زندگی بقیه رو هم زهر کردم
کاش هیچوقت نبودم
کاش
حافظ
نیمه شبِ پریشب، گشتم دچار کابوس
دیدم به خواب حافظ، توى صف اتوبوس
گفتم: سلام خواجه، گفتا: علیک جانم
گفتم: کجا روانى ؟ گفتا: خودم ندانم
گفتم: بگیر فالى، گفتا: نمانده حالى
گفتم: چگونه اى؟ گفت: در بند بىخیالى
گفتم که: تازه تازه شعر و غزل چه دارى
گفتا که: مىسرایم شعر سپید بارى
گفتم: کجاست لیلى ، مشغول دلربایى؟
گفتا: شده ستاره در فیلم سینمایى
گفتم: بگو ز خالش، آن خال آتش افروز
گفتا: عمل نموده، دیروز یا پریروز
گفتم: بگو زمویش، گفتا: که مِش نموده
گفتم: بگو ز یارش، گفتا: ولش نموده
گفتم: چرا، چگونه؟ عاقل شدست مجنون؟
گفتا: شدید گشته معتاد گرد و افیون
گفتم: کجاست جمشید؟ جام جهان نمایش؟
گفتا: خریده قسطى تلویزّیون به جایش
گفتم: بگو ز ساقى حالا شده چه کاره
گفتا: شده پرستار یا منشى اداره
گفتم: بگو ز زاهد، آن رهنماى منزل
گفتا: که دست خود را بردار از سر دل
گفتم: ز ساربان گو با کاروان غمها
گفتا: آژانس دارد با تور دور دنیا
گفتم: بکن ز محمل یا از کجاوه یادى
گفتا: پژو دوو بنز یا گلف تُک مدادى
گفتم که: قاصدت کو؟ آن باد صبح شرقى
گفتا که: جاى خود را داده به فکس برقى
گفتم: بیا ز هدهد جوییم راه چاره
گفتا: به جاى هدهد دیش است و ماهواره
گفتم: سلام ما را باد صبا کجا برد
گفتا: به پست داده ، آوُرد یا نیاوُرد ؟
گفتم: بگو ز مشکِ آهوى دشت زنگى
گفتا که: ادکلن شد در شیشه هاى رنگى
گفتم: سراغ دارى میخانه اى حسابى
گفت: آن چه بود از دم گشته چلوکبابى
حافظ
نیمه شبِ پریشب، گشتم دچار کابوس
دیدم به خواب حافظ، توى صف اتوبوس
گفتم: سلام خواجه، گفتا: علیک جانم
گفتم: کجا روانى ؟ گفتا: خودم ندانم
گفتم: بگیر فالى، گفتا: نمانده حالى
گفتم: چگونه اى؟ گفت: در بند بىخیالى
گفتم که: تازه تازه شعر و غزل چه دارى
گفتا که: مىسرایم شعر سپید بارى
گفتم: کجاست لیلى ، مشغول دلربایى؟
گفتا: شده ستاره در فیلم سینمایى
گفتم: بگو ز خالش، آن خال آتش افروز
گفتا: عمل نموده، دیروز یا پریروز
گفتم: بگو زمویش، گفتا: که مِش نموده
گفتم: بگو ز یارش، گفتا: ولش نموده
گفتم: چرا، چگونه؟ عاقل شدست مجنون؟
گفتا: شدید گشته معتاد گرد و افیون
گفتم: کجاست جمشید؟ جام جهان نمایش؟
گفتا: خریده قسطى تلویزّیون به جایش
گفتم: بگو ز ساقى حالا شده چه کاره
گفتا: شده پرستار یا منشى اداره
گفتم: بگو ز زاهد، آن رهنماى منزل
گفتا: که دست خود را بردار از سر دل
گفتم: ز ساربان گو با کاروان غمها
گفتا: آژانس دارد با تور دور دنیا
گفتم: بکن ز محمل یا از کجاوه یادى
گفتا: پژو دوو بنز یا گلف تُک مدادى
گفتم که: قاصدت کو؟ آن باد صبح شرقى
گفتا که: جاى خود را داده به فکس برقى
گفتم: بیا ز هدهد جوییم راه چاره
گفتا: به جاى هدهد دیش است و ماهواره
گفتم: سلام ما را باد صبا کجا برد
گفتا: به پست داده ، آوُرد یا نیاوُرد ؟
گفتم: بگو ز مشکِ آهوى دشت زنگى
گفتا که: ادکلن شد در شیشه هاى رنگى
گفتم: سراغ دارى میخانه اى حسابى
گفت: آن چه بود از دم گشته چلوکبابى
دامپزشکی عشق من
واقعا نمیدونستماااا
ولی امشب فهمیدم
کلییی ذوق کردم
+آدم هر شغلی داشته باشه میتونه به مردم فقیر خدمت کنه و کمکشون کنه،بابام میگه اگه دامپزشک بشی باید به اون بچه پولدارایی که خیلیاشون دین و مذهب اینا سرشون نمیشه خدمت کنی
ولی من میگم که دوست دارم اونا پولشونو بدن به من،اونوقت من هر چن وقت یه بار برم یه روستا و واکسیناسیون رایگان انجام بدم
+من با اون دامپزشکی که قبلا اردکمو بردم پیشش کلی حرف زدم در مورد دامپزشکی و اینا،گفتش که واسه دختر سخته،و گفتش که فقط دانشگاه تهران بدرد میخوره،بعدشم گفت که خیلی از واحد هاش مثل انگل شناسی و اینا با پزشکی یکیه.
و بنظر خودم دامپزشکی خیلی سختتره از پزشکی،چون آدم میتونه حرف بزنه بگه اینجام درد میکنه،ولی حیوون چی?
خیلی تشخیص و درمانش سختتره.
+اون بچه گربه ای که اونروز دیدمش تو محله مون رو آوردیم تو حیاط
خیلی چاقالو شده از بس بهش میرسیم
ولی چشمش عفونت کرده فک کنم
پلکاش بسته میشه
اونروز که برا اولین بار صب ساعت7رفتم براش شیر ببرم،دیدم هردو چشمش بسته شده،با این حال دنبالم میومد،انققددد گریه کردممم،یکم آب زدم به چشمش و بعد چند دقیقه باز شد خدارو شکر.ولی الان باز بسته شده
میخوام فردا ببرمش دامپزشکی
خیلیا مسخره شون میاد که یه حیوون ولگرد رو ببری دامپزشکی،یا اونبار اردکم رو بردم که پاش شکسته بود،ولی به نظر من حیوان دوستی نشانه ی فرهنگ بالای یه نفره
دامپزشکی عشق من
واقعا نمیدونستماااا
ولی امشب فهمیدم
کلییی ذوق کردم
+آدم هر شغلی داشته باشه میتونه به مردم فقیر خدمت کنه و کمکشون کنه،بابام میگه اگه دامپزشک بشی باید به اون بچه پولدارایی که خیلیاشون دین و مذهب اینا سرشون نمیشه خدمت کنی
ولی من میگم که دوست دارم اونا پولشونو بدن به من،اونوقت من هر چن وقت یه بار برم یه روستا و واکسیناسیون رایگان انجام بدم
+من با اون دامپزشکی که قبلا اردکمو بردم پیشش کلی حرف زدم در مورد دامپزشکی و اینا،گفتش که واسه دختر سخته،و گفتش که فقط دانشگاه تهران بدرد میخوره،بعدشم گفت که خیلی از واحد هاش مثل انگل شناسی و اینا با پزشکی یکیه.
و بنظر خودم دامپزشکی خیلی سختتره از پزشکی،چون آدم میتونه حرف بزنه بگه اینجام درد میکنه،ولی حیوون چی?
خیلی تشخیص و درمانش سختتره.
+اون بچه گربه ای که اونروز دیدمش تو محله مون رو آوردیم تو حیاط
خیلی چاقالو شده از بس بهش میرسیم
ولی چشمش عفونت کرده فک کنم
پلکاش بسته میشه
اونروز که برا اولین بار صب ساعت7رفتم براش شیر ببرم،دیدم هردو چشمش بسته شده،با این حال دنبالم میومد،انققددد گریه کردممم،یکم آب زدم به چشمش و بعد چند دقیقه باز شد خدارو شکر.ولی الان باز بسته شده
میخوام فردا ببرمش دامپزشکی
خیلیا مسخره شون میاد که یه حیوون ولگرد رو ببری دامپزشکی،یا اونبار اردکم رو بردم که پاش شکسته بود،ولی به نظر من حیوان دوستی نشانه ی فرهنگ بالای یه نفره
دامپزشکی عشق من
واقعا نمیدونستماااا
ولی امشب فهمیدم
کلییی ذوق کردم
+آدم هر شغلی داشته باشه میتونه به مردم فقیر خدمت کنه و کمکشون کنه،بابام میگه اگه دامپزشک بشی باید به اون بچه پولدارایی که خیلیاشون دین و مذهب اینا سرشون نمیشه خدمت کنی
ولی من میگم که دوست دارم اونا پولشونو بدن به من،اونوقت من هر چن وقت یه بار برم یه روستا و واکسیناسیون رایگان انجام بدم
+من با اون دامپزشکی که قبلا اردکمو بردم پیشش کلی حرف زدم در مورد دامپزشکی و اینا،گفتش که واسه دختر سخته،و گفتش که فقط دانشگاه تهران بدرد میخوره،بعدشم گفت که خیلی از واحد هاش مثل انگل شناسی و اینا با پزشکی یکیه.
و بنظر خودم دامپزشکی خیلی سختتره از پزشکی،چون آدم میتونه حرف بزنه بگه اینجام درد میکنه،ولی حیوون چی?
خیلی تشخیص و درمانش سختتره.
+اون بچه گربه ای که اونروز دیدمش تو محله مون رو آوردیم تو حیاط
خیلی چاقالو شده از بس بهش میرسیم
ولی چشمش عفونت کرده فک کنم
پلکاش بسته میشه
اونروز که برا اولین بار صب ساعت7رفتم براش شیر ببرم،دیدم هردو چشمش بسته شده،با این حال دنبالم میومد،انققددد گریه کردممم،یکم آب زدم به چشمش و بعد چند دقیقه باز شد خدارو شکر.ولی الان باز بسته شده
میخوام فردا ببرمش دامپزشکی
خیلیا مسخره شون میاد که یه حیوون ولگرد رو ببری دامپزشکی،یا اونبار اردکم رو بردم که پاش شکسته بود،ولی به نظر من حیوان دوستی نشانه ی فرهنگ بالای یه نفره
خدایا شکرت
ولی به توانایی های خودم ایمان دارم...
ایمان دارم که اگه حتی توی فرجه امتحانا منظم درس بخونم و وقت تلف نکنم میتونم همه ی درسا رو خوب بخونم
میخوام که از فردا تا اخر امتحانا هر روز صبح ساعت 8کتابخونه باشم تا 7شب.وقتی اومدم خونه تا 9:30استراحت کنم بعدش دوباره درس بخونم تا 12.اگه بتونم این برنامه رو عملی کنم خیلی عالی میشه.خداجونم خودت میدونی که هدف هام از درس خوندن چقد پاکه،خودت به درس خوندنم برکت بده و کمکم کن.
خدای عزیزم از اینکه تا الان هیچ مشکل جدی تو خانواده مون نبوده و شرایط درس خوندنم خوب بوده خیلی ممنونتم.انشالا که هیچوقتم هیچ مشکلی پیش نیاد،نه واسه من،نه هیچ کس دیگه ای.
+پذیرایی امروز از خودم!!
انقد چیزای مختلف خوردم که در تعجبم چجوری مسموم نشدم.
تازه اینا یک چهارمشه خخخ
+درس خواندن من است دیگر...
زیست است دیگر...
ماژیک های رنگی است دیگر...
عشق درس خواندن است دیگر...
روزهای امتحان است دیگر...
زبان
صد در صد میتونم شب زود بخوابم
گفتم زود تمومش میکنم و نمونه سوالم حل میکنم
ولی خاک تو سرم که هنوز از 6درس 3درسم مونده ،یعنی خاک تو سرم
ساعت 8:30صبح،تا الان میشه 18ساعت.من سه درس خوندم
هه
به درک
امشبم بیدار میمونم
فردا باز جنازه میشم
باز زیستو بیدار میمونم
ب درک
ریاضی
امروز رفتم بیرون ساعت 11شب برگشتیم
الانم صورتم سوخته میسوزه
انقد گریه کردم چشام داره در میاد
مثل سگ پشیمونم
ای کاش نمیرفتم ای کاش
چقد من احمقم
چقد من بدبختم
میخوام بمیرم
من تحمل یه 18دیگه ندارم
من نمیخوام بازم 18بگیرم
دارم دیوونه میشم
سرم داره میترکه
ایخداااا تا فردا منو زنده نزار،ازت خواهش میکنم
ریاضی
امروز رفتم بیرون ساعت 11شب برگشتیم
الانم صورتم سوخته میسوزه
انقد گریه کردم چشام داره در میاد
مثل سگ پشیمونم
ای کاش نمیرفتم ای کاش
چقد من احمقم
چقد من بدبختم
میخوام بمیرم
من تحمل یه 18دیگه ندارم
من نمیخوام بازم 18بگیرم
دارم دیوونه میشم
سرم داره میترکه
ایخداااا تا فردا منو زنده نزار،ازت خواهش میکنم